چقدر اهل معاشرت و صحبت کردن با دیگران هستی؟ بخصوص با غریبه‌ها؟ مثلاً وقتی که تو ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس هستی، با افراد غریبه سر صحبت رو باز می‌کنی؟

طبیعتاً وقتی با فردی شروع به گپ و گفت می‌کنی، بخصوص اگه بار اوله که همدیگه رو می‌بینید، در مورد مسایل عمومی و غیرخصوصی صحبت می‌کنی. که یکی از بهترین اونا صحبت کردن در مورد آب و هواست.

تو انگلیسی هم صحبت کردن در مورد آب و هوا، بهترین روش واسه آغاز صحبت با یه نفره، چه غریبه و چه آشنا! پس چه خوبه که گنجینه‌ی لغاتمون در این زمینه پر باشه.

در مینی آموزش باران، با انواع بارش‌های آسمانی در زبان انگلیسی آشنا شدیم. در این مینی آموزش قصد دارم تو رو با کلمات بیشتری در مورد آب و هوا و دمای هوا آشنا کنم. بریم سراغ اولین کلیپ این مینی‌آموزش:

در کلیپ بالا با کلمات زیر آشنا شدیم:

thermometer, degrees Celsius / degrees Centigrade / degrees Fahrenheit, hot, warm, cool, cold, freezing, … .

کلیپ بعدی رو ببینیم تا با کلمات بیشتری در مورد آب و هوا و دما در زبان انگلیسی آشنا بشیم:

در کلیپ بالا با کلمات زیر آشنا شدیم:

chilly, frost, slush, blizzard, thaw / melt, stifling, humid, boiling, scorching, mild

خب بریم به یه داستان کوچولو موچولو گوش بدیم که کلمات مینی آموزش بالا توش استفاده شده:

و اما در زیر می‌تونی متن داستان‌چی بالا رو مشاهده کنی:

Once upon a time, in a city, there was a chilly day. There was frost everywhere. Everyone wore their warm clothes so that they wouldn’t get a cold.

But suddenly, a blizzard arrived! Snowflakes danced in the air, covering the ground with slush, a mix of melted and melting snow. The blizzard made the day so cold that it felt freezing.

Then, something magical happened – a thaw! The sun started to shine and it started to melt the snow and slush. The city changed from chilly to mild, and the air became humid, like a cozy, warm blanket.

As the day went on, the temperature rose higher and higher. It wasn’t just hot; it became boiling! The sun was scorching, and little by little it felt stifling. The chilly morning turned into a scorching afternoon, reminding everyone that weather can be really changeable. So you can never count on the weather.